آری هر ادمی باید تو زندگیش کسی رو‌داشته باشه که حس کنه با نبودنش دنیاش خراب میشه. اگر در طول زندگی همچین کسی  رو‌پیدا نکردی، بدون اصلا زندگی نکردی فقط عمرتو هدر دادی.  دنیام، همچین ک‌‌‌‌‌‌‌‌‌َسم، همه کَسم، ممنون که اومدی و زندگیم رو با معنا کردی، ممنون که هستی، بودنت یک دنیا نه، خیلی تا دنیا برام ارزشمنده. به حدی دوستت دارم که اصلا حد ندارد. 


تو که سر مست و پریشانی و شوریده سری، بکن از کلبه ی ویرانه ی ما هم گذری، بزن ای عاشق دیوانه به دیوانه سری بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، صنما زلف پریشان تو را شانه منم، که شوم مست و پریشان در میخانه منم، همه داند که در این شهر دیوانه منم، که منم شهره به شیدایی و بیدادگری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، نگرانم صنما نگرانم صنما، نگرانم صنما نگرانم صنما، نگرانم صنما سیر ز جانم نکنی، نگرانم که فدای دگرانم نکنی، نگرانم که تو رسوای جهانم نکنی، نگر افتاده ز عشق تو به جانم شرری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، صنما کشتی دل را به گل انداخته ام، صنما با خم ابروی کجت ساخته ام، من دیوانه از آن رو به تو دل باخته ام که تو هم همچو من از خویش نداری خبری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری، تو که سر مست و پریشانی و شوریده سری، بکن از کلبه ی ویرانه ی ما هم گذری، بزن ای عاشق دیوانه به دیوانه سری، بخدا از من دیوانه تو دیوانه تری.«همای و همای سعادت من دنیا جان، جانا تو ماه منی اصلا، فداییتم.»


به دیدارم بیا هرشب، در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند، دلم تنگ است. بیا ای روشن، ای روشن تر از لبخند، شبم را روز کن‌ در زیر سر پوش سیاهی ها، دلم تنگ است، بیا بنگر چه غمگین و غریبانه، در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال، دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها، به دیدارم بیا ای هم گناه ای مهربان با من، که اینان زود می پوشند رو در خواب های بی گناهی، و‌من می مانم و بیداد بی خوابی.

حس قشنگ امشبم با دنیا با تشکر از مهدی اخوان ثالث و همایون شجریان و علیرضا قربانی 


«خنده بر هر درد بی درمان دواست» اصلا ای قدیما چه چقد چیزای خوب میدونستن، چقد چیزاشون خوب بوده. میگن همه چی قدیمیش بهتره راستم میگن حداقل تو کشور ما که این طوره. خنده میتونه برای لحظه ای هم که شده مشکلات و دغذغه ها و غم ها رو از خاطرمون ببره و حس خوبی به ما و اطرافیانمون بده. پس شاد باش، بخند، بی هیچ دلیلی و اصلا برات مهم نباشه چطور قضاوت بشی. یادت باشه بی قانون هم میشه شاد بود، فقط بخند، بیا بخندیم.
صبح یعنی پرواز، قد کشیدن در باد. چه کسی می گوید؛ پشت این ثانیه ها تاریک است؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است. سلام جانا صبحت بخیر. حس شکفتن، حس لبخند و حس زیبای زندگی زیبنده است. آرزو دارم هر لحظه این احساس های قشنگ همراهت باشد و خنده برا بر لبان خانواده و دوستان بنشانی. صبح آغاز حیات است و امید؛ شادی ات پاینده، خنده ارزانی چشمان پر عاطفه ات، آرامش میوه دل پاکت بامدادت نیکو.
درووود. تکرار کردن یک چیزدرذهن، باعث باورکردنش می‌شود. وقتی انسان چیزی را به اندازه‌ی کافی باورکند. اتفاقات خوب شروع می‌شوند. بيا با ﺧﻮﺩمان ﻭ ﻫﻤﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺁﺷﺘﯽ باشيم تا در آرامش باشيم،ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﻋﺸﻖ بورزيم. امروز اتفاقات خوبی میافتد. چقدر خوبه که؛ ميتونيم لبخند بزنيم، چقدر خوبه که خانوادمون رو داريم. و اونا هم ما رو دارن، و دوستانمون رو نيز. چقدر خوبه که؛ ميتونيم آبی آسمون رو ببينيم و شباي پرستاره رو.
دنیا، امید و زندگی من!‌ از هفته‌ی پیش تا امشب، از اون شب لعنتی! تمام وقتم، تمام نیرو و تمام امیدم این بود که چه کمکی میتونم کنم. چشم انتظار بودم کی یک تیک‌ پیامم می‌شود دو تیک. تا نشان آمدنت را حس کنم. زمان به شکل زجرآوری کند می‌گذشت. شب و‌ روز به خدا التماس کردم، به همه چیز شک کردم، حتی به خودم. می‌ترسیدم بودنم آرامشتو بهم بزنه. باعث فشار عصبی تو شده باشم، کلافه، بلاتکلیف، احساس برزخی داشتم. نه پای رفتن داشتم و‌ نه به موندنم اطمینان.
نمیدونم دیگه اینجا میاد یا نه؟! ولی شاید بگه زجرت میدهند با حرفهاشون! هر چه بیشتر دوست داشتن باشه زجر کشیدن هم بیشتره، دوست داشتنی که درد داره. شاید بگه میخاس بره دنبال بهانه بود! ولی نه تو نیامدی که بخوای بری. تو بودی، هستی و‌‌خواهی ماند تا ابد. و باور دارم آبها هیچ وقت از آسیاب نمی افتد.
آلمان کشوری است که دوبار خیز برداشت اروپا رو بگیره هر دو بار زمین خورد. دو تا جنگ جهانی رو باخت ولی بعد دوباره سر بلند کرد و هنوز قرن تمام نشده یکی از ثروتمندترین کشورها و بزرگ‌ترین اقتصادهای دنیا شد. سه رودخانه دارد راین، تانوب و البه. ۶۰ سال قبل از میلاد مسیح قدرت اول اروپا روم باستان بود. ژولیوس سزارامپراتور روم اولین کسی بود که آنها را جرمن نامید. از دید سزار جرمن‌ها مردمانی درشت، موها روشن، چشم‌ها آبی، وحشی، دور از تمدن بودند.
اگه این آخرین شعره، اگه این آخرین آهنگ، بازم می خونم از شوقِ یه دنیای بدونِ جنگ. اگه این آخرین راهه، اگه این آخرین پرده، منو با بوسه ای بسپار، به یه دنیایِ بی بَرده. واسه تو باقی می ذارم، نهالِ سبزِ رویامو، امیدِ با تو برگشتن به شهرِ آرزوهامو، واسه تو باقی می ذارم جای خالیمو تو رگبار، نگاه بی قرارم، رو تو عکسِ قابِ رو دیوار. منو گم کن تو آغوشت، که نامیرا بشم با تو، بنوشم جرعه به جرعه، بهارِ توی چشماتو، صدام می مونه بعد از من، بازم دستاتو می گیرم، تو اونقدر

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ارزان سرا تغذیه فود ، با ما بهترین باشید. طب سنتی سلامی وقرآنی درمانی شفاء/ وبلاگ آموزشی شخصی endictionary.ir پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان آخرین اخبار طراحی وب سایت justiceyltxokct9 daily